چرا باید در مورد دین تحقیق کنیم؟ /

 

 

سوال ‏اینجاست که اساسا چرا باید در مورد دین تحقیق کرد؟ چه لزومی دارد که در مورد وجود و  یا عدم خدا اندیشه ‏کنیم؟ چه ضرورتی دارد که درباره نبوت و مدعیان آن کنکاش نماییم؟ و به طور کلی چه انگیزه ای آدمی را به سوی تحقیق در اصول سوق می دهد؟


به نظر اسلام شناسان دو عامل عمده و دو نیروی ذاتی در ادمی  وجود دارد که  او  را به سمت کشف ‏جواب سؤالات فوق به حرکت درمی آورد؛ آن دو نیروی محرکه درونی عبارتند : از  عقل و فطرت .

 

1-عامل درونی اول که آدمی را به تحقیق درباره اصول دین سوق می دهد،‌ عقل است. زمانی که آدمی با ‏احتمال وجود خدا و نبوت و معاد روبرو می شود، از خود می پرسد: اگر خدا حقیقتا وجود داشته باشد چه؟ اگر ‏مدعیان در ادعای خود صادق باشند چه؟ اگر معادی در کار باشد چه؟ عقل می فهمد که اگر این احتمالات ‏درست باشند و انسان به آنها اعتنا نکند با ضرر فوق العاده ای مواجه خواهد شد. لذا عقل برای دفع ضرر ‏احتمالی بر خود واجب می داند که به دنبال تحقیق در اصول دین باشد. اگر کسی احتمال دهد که داخل ‏کفش او عقربی وجود دارد، به این احتمال ترتیب اثر می دهد، پس چگونه به این سوال های فوق العاده مهم ‏ترتیب اثر ندهد در حالی که نفع و ضرر مربوط به این سوال های فوق العاده عظیم و ابدی است. بنابراین حس ‏کمال جویی و نفع طلبی و حب ذات و حب کمال ذات از یک سو و حس تنفر از ضرر و نقص از سوی دیگر عقل ‏برمی انگیزد که فقط به وجوب تحقیق در اصول دین را صادر نماید.‏
در اینجا ممکن است سوال شود که اگر پی جویی این سوالها از یک سو فطری و از سوی دیگر فتوای عقل ‏است، پس چرا عده زیادی هیچ گاه دنبال تحقیق در این وادی نیستند؟

 

 2-انسان ذاتا ‏موجودی حقیقت جو و کمال طلب است. هیچ انسانی روی کره خاکی یافت نمی شود که در بطن خود از یافتن ‏حقیقت ناخرسند و یا از کمال بیزار باشد، انسان در سایه همین حس درونی، همواره در پی پاسخ به این پرسش ‏بوده که آیا عالم سازنده و مبدئی دارد یا نه؟ و اگر مبدئی هست و همه کمالات وجودی ناشی از اوست، آیا می توان ‏به فیض او متصل گشته و از کمالات وی بهره افزونتری جست یا نه؟ این کسانی که مدعی ارتباط با او بوده خود ‏را نبی می نامند در ادعای خود صادقند یا خیر؟ و آیا آدمی در پس عمر چند روزه اش بقا خواهد داشت یا ‏نیست و نابود خواهد شد؟ اینها سؤالاتی است که هر انسان سالم الذهنی در مدت عمر خود بارها با آن ‏مواجه می شود و هیچ انسان عادی نیست که این سوالات را برای او مطرح نباشد. اما موضع گیری افراد ‏نسبت به این سوالات متفاوت است. برخی به این ندای درونی پاسخ مثبت داده درصدد تحقیق برمی آیند ‏ولی برخی دیگر تنبلی کرده این سوالات را با شعبده بازیهای نفس اماره چنان در لابلای دهها و صدها توجیه ‏پنهان می کنند که گویی از اساس چنین سوالاتی مطرح نبوده است، برخی دیگر برای گریز از پیامدهای بعدی ‏این سوالات خود را به جاده خاکی زده، جوابهایی باب میل نفس خود برای این سوالات پیدا نموده با چسب ‏فرضیه های علمی و به زور بازیهای لفظی به ریش این سوالات می بندند.‏

 

 

در اينجا ممكن است سوال شود كه اگر پي جويي اين سوالها از يك سو فطري و از سوي ديگر فتواي عقل است، پس چرا عده زيادي هيچ گاه دنبال تحقيق در اين وادي نيستند؟

حكما در جواب گفته اند آدمي تا فايده چيزي را تصديق نكند، اقدام به آن نمي كند. پس اگر در موردي دو امر مفيد با هم تعارض پيدا كنند، انسان دنبال آن موردي مي رود كه نفع آن بر نفع ديگري ترجيح مي دهد. به همين علت برخي با اينكه ضررهاي اعتياد به مخدرات را مي دانند، باز آن را استعمال مي كنند چون در ذهن خود منافعي براي آن توهم نموده و منافع آن را بيشتر از ضررش مي پندارند.

درباب تحقيق در اصول دين نيز بسياري از افراد به علت تصور سرسري منافع آن و در مقابل تصور غليظ منافع دنيايي، دنبال دنيا رفتن را ترجيح مي دهند. اگر منافع تحقيق در اصول دين و ضررهاي ترك آن براي اين گونه افراد به درستي شرح داده شود و فضاي ذهن آنها را پر كند، در آن صورت دنبال اين كار مهم خواهند رفت. اكثر مردم در اين وادي مانند كودك بيماري هستند كه از داروي تلخ گريزان است، چون تصور درستي از منافع دارو ندارند. اگر مرگ براي چنين كودكي تصوير شود و ربط بين نخوردن دارو و مرگ براي او بيان شود، او نه تنها از خوردن دارو فرار نخواهد كرد بلكه خود، طالب خوردن دارو خواهد بود. اگر ضرر عظيم ترك تحقيق در بنيانهاي دين نيز براي كسي به درستي معلوم شود، مشتاقانه در پي آن خواهد رفت.

 

 

حال كه ضرورت تحقيق در اركان اعتقادي دين معلوم شد اين سوال پيش مي آيد كه چگونه بايد تحقيق نمود؟

راه هاي شناخت شش مورد است كه عبارتند از: شناخت حس تجربي، شناخت شهودي، شناخت تقليدي از راه وحي(كتاب و سنت)، شناخت فطري و شناخت عقلي. از بين اين راه ها آنكه حجيت ذاتي داشته و اساس ديگر شناختها است، شناخت عقلي است و تنها اين شناخت است كه از انكار آن تناقض لازم مي آيد. شناخت حسي تجربي اكثرا ظني و كاركرد آن منحصر در امور محسوس بوده، تكيه بر شناخت عقلي دارد، شناخت شهودي نيز محتاج به معيار صدق است و معيار صدق آن عقل و وحي است.

 

اصول دين از راه وحي نيز دور باطل است به خصوص در اثبات خدا و نبوت شناخت تقليدي نيز مفيد يقين نبوده در اصول دين فاقد كاربرد است. شناخت فطري نيز اولا محدود و ثانيا مبهم است لذا تنها راه شناخت در حيطه اصول دين استدلال عقلي مبتني بر قضاياي بديهي است كه حجيت آنها ذاتي بوده از انكارش سفسطه لازم مي آيد. پس طالب دين ابتدا بايد اصول اعتقادي اديان گوناگون و دلائل قائلين آنها را ملاحظه نموده و آنها را به عقل منطقي عرضه كند و از بين آنها منطقي ترينشان را برگزيد و به اين ترتيب خود را براي هميشه از ترديد برهاند و مطمئن باشد كه ديني بهتر از آنچه او انتخاب نموده وجود ندارد. اگر پيروان تمام اديان چنين رويكردي به اصول دين داشتند و تحقيق نكرده دين خود را حق مطلق نمي پنداشتند، يقينا امروز اثري از ادياني چون بوديسم و يهوديت و مسيحيت و آيين زرتشت بر پهنه زمين نبود. چرا كه اصول همه اين اديان با مشكلات عقلي جدي مواجه اند. لذا در اكثر اين اديان عقل مورد مذمت و تأكيد تنها بر ايمان است در حالي كه قرآن كريم به فراواني از تعقل و تحقيق تمجيد نموده و مردم را به تعقل و حقيقت جويي فرا مي خواند.

 

در نتیجه این دو مقدمه، پس بر هراسان صاحب عقل لازم است که در مورد دین تحقیق کند و اگر به حقیقت دین اعتقاد یافت ، که به یافته اش عمل کند و اگر یقین نکرد هم دیگر هیچ؛ و چون تحقیق کرده بر فرض بودن قیامت و در جواب از این که چرا دین دار نبوده ، معذور خواهد بود ، زیرا دنبال حقیقت رفته است و انچه که به ان دست یافته ، یقین داشته که اندیشه اش درست بوده است. و از همین رو است که در اصول دین(وجود خدا، انبیاء ، ائمه ، اعتقاد به عدالت خداوند و قیامت) نمیتوان از کسی تقلید کرد . به این معنی که نمیتوان گفت من خدا را قبول دارم اما بخاطر این که پدرم مسلمان است فلذا طبق نظر تمامی فقهاء تحقیق در مورد اصول دین واجب است

 


نظرات شما عزیزان:

eli
ساعت19:59---7 اسفند 1394
سلام وبلاگ مفیدی دارید.به وبلاگ من هم سربزنید<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">

سپیدگل
ساعت18:33---7 اسفند 1394
وبلاگ خاصی دارین موفق باشین

نابغه
ساعت15:05---7 اسفند 1394

سلام
وبتون خیلی خوبه
به منم سر بزنین
سلام دوست عزیز حتما



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 6 اسفند 1394 | 18:10 | محمد . ش |